معنی بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن, معنی بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور پ کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در پ متراکم، بانکداری کردن, معنی fاjl ;vاaتj، l/i lcbj، fgjb abj (اfc dا bmb) fzmc , ljاc، gf، sاpg، fاjl، qcاfoاji، cmdik اjfاaتj، bc , kتcاlk، fاjlbاcd lcbj, معنی اصطلاح بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن, معادل بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن, بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن چی میشه؟, بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن یعنی چی؟, بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن synonym, بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن (ابر یا دود) بطور , کنار، لب، ساحل، بانک، ضرابخانه، رویهم انباشتن، در , متراکم، بانکداری کردن definition,